«پذیرش»
پذیرش همان چیزی که اگراتفاق نیفتد ما عصبانی میشویم.
همان چیزی است که وقتی کسی دکمهاش را فشارمیدهد،مثل بمب ساعتی منفجر میشویم.
همان نقصهایی است که رویشان را پوشاندهایم.
همان که وقتی دیگری از آن پیشرویمان حرف میزند میخواهیم با دو دستمان خفهاش کنیم.
نه اینکه دیگری حق تحلیل ما را داشته باشد. نه!
اما دیگری اگر به ما نزدیک باشد و ما پیش او بتوانیم خودمان باشیم و از آسیبپذیر بودن نترسیم،آنوقت آن دیگری نزدیک نظراتی دربارهی ما میدهد که اگر همان نظر را دربارهی خودمان نپذیرفته باشیم،حالمان بد میشود.
چرا؟ چون این صدای ذهنمان است که از دهن او میشنویم.
البته باید حواسمان باشد که نظر دادن،شرایط دارد.
باید آن رفتار چند بار مشاهده شده باشد.
برای اظهارنظر، باید از طرف مقابل اجازه بگیریم.
اگر او آمادگی شنیدنش را داشت،حرفمان را بزنیم.
قضاوتش نکنیم.
البته این جملهی «قضاوتنکردن» خودش لبهی تیغ است. یعنی به هرحال ما یک نوع برداشتی از طرف داریم که خوب برداشت ماست. پس برای ابرازش باید منصف باشیم.چون احتمال خطا در برداشت ما بسیار است.
حتما اینگونه شروع کنیم که من اینطور میبینم و فکر میکنم.
احساساتمان را برای اظهارنظر، تاحد امکان وارد صحبتمان نکنیم.وقتی احساسات دخیل نباشند،
شما نه با او همذاتپنداری کردهاید،
نه خواستهاید دلسوزی کنید،
نه برداشتی را به او نسبت دادهاید که او نیست.
کنترل نکنید. فقط اظهارنظرکنید. اگر خواست میپذیرد و اگر مایل نبود، رهایش کنید.
تاکید میکنم. رها کنید. زیرا هرچه بیشتر برای تفهیم نظرتان تلاش کنید،او بیشتر مقاومت میکند.
اگر عصبانی شد، تعجب نکنید.
حرفتان را بزنید و گذر کنید. او به هرحال به در خلوتش فکر میکند.
پذیرش یک شبه اتفاق نمیافتد.
بهاره ابراهیمی
#یادداشت_روز
#پذیرش