آدمی برای این که بتواند، در جامعهی متمدن باقی بماند در طی سالهای متمادی، خودداری را تمرین کردهاست. اگر چه اغلب افراد، این تصور را دارند که خودداری ذاتی است اما دنیای علم معتقد است، این خصیصه مهارتیست که میشود آن را فراگرفت.ِ
در این نوشته به معرفی انواع “خویشتنداری” میپردازیم.
خویشتنداری رفتاری
این نوع خودداری برای اهداف بلندمدت و برآوردن انتظارات جامعه از فرد تمرین میشود. مانند فردی که برای کسب رتبهای خوب در امتحانِ ورودی از خیرِ شبنشینیها میگذرد تا به هدفاش دست پیدا کند و پاداشی بزرگ به دست آورد.
خودداری احساسی
این نوع خویشتنداری به خودداری عاطفی برمیگردد. توانایی شناسایی احساستان، پاسخگویی به آن، درک آن و چگونگی ابراز آن همه زیر مجموعهی این توانایی قرار میگیرند. این که شما بتوانید در جوی که اضطرابتان را افزایش میدهد، احساسات و نحوهی پاسخِ به آن را مدیریت کنید، کاملا بستگی به این نوع مهارت دارد.
خویشتنداری شناختی
اگر در حین انجام کاری، مستمر حواستان پرت میشود. افکار منفی و مزاحم را نمیتوانید مدیریت کنید. یک فکر، روزهای متوالی به ذهنتان میچسبد و رهایتان نمیکند، این امر نشانهی ضعیف بودن “خویشتنداریِ شناختی” در شماست.
کنترل تکانه
شکلات خوردن مدام ترغیبتان میکند. غداهایی که سریع آماده میشوند دست و دلتان را میلرزاند. این قدر از یک فرد خوشتان میآید که در ابتدای رابطه نمیتوانید به هیچ چیزی جز او فکر کنید. تمام این اعمال مصداق تکانههای مدیریت نشده در شماست. فردی که میتواند از رفتارهای خطرآمیز پرهیز کند یا از خریدهای ناگهانی اجتناب کند، این مهارت را بسیار تمرین کرده است.
شما کدام یک از چهار مهارت را در خود سراغ دارید؟
از مجموعه یادداشتهای “صدروز، صد نکته از علوم شناختی”
۲۱ آذرماه