با کودکی که درس نمی‌خواند باید چه کرد؟

چند راه‌کار وجود دارد:

می‌شود تشویق‌اش کرد.

می‌شود رهای‌اش کرد.

می‌توانیم تحقیرش کنیم.

با بزرگسالی که کارها‌ی‌اش را انجام نمی‌دهد باید چه کرد؟

تنها یک راه‌کار دارد:

طردش کنید.

یا مدام برای او آنچه برای شما جواب داده‌ست نسخه کنید تا خودش بدون زحمت خودش را حذف کند.

ستاره‌ی روی زمین

در سالِ ۲۰۰۵ فیلمی به نام ” ستاره‌ای رویِ زمین” به کارگردانی آمول گوپته و عامر خان در کشور هندوستان ساخته شد.

شرح فیلم

ایشان پسربچه‌ای است هفت ساله.

او در مدرسه ازهیچ کدام از درس‌های‌اش نمره نمی‌آورد. پدرش او را به مدرسه‌ی‌ شبانه‌روزی می‌فرستد تا به قول او دور از خانواده بفهمد دنیا دست کیست و آدم شود.

ایشان در مدرسه‌ی شبانه‌روزی وضعیت‌اش از قبل بدتر می‌شود و به فکر خودکشی می‌افتد.

با همین ذهنیت، هر روز لبه‌ی  پرتگاهی می‌‌ایستد تا جسارت پیدا کند و روزی خودش از آن بالا به پایین پرتاب کند.

در این گیر و دار، مدرسه معلمی جدید که هنرهای تجسمی و نقاشی درس می‌هد برای همان کلاس استخدام می‌کند.

معلم وقتی وضعیت ایشان را در کلاس می‌بیند، متوجه می‌شود او هیچ علاقه‌ای به مشارکت در امور کلاس ندارد. از وضعیت او می‌پرسد، پرونده‌اش را می‌خواند، برگه‌های امتحانی‌اش را بررسی می‌کند و متوجه می‌‌شود او دچار دیسلکسیا یعنی نوعی اختلال خواندن است. معلم تصمیم می‌‌گیرد به دیدن خانواده‌ی ایشان برود. در منزل آن‌ها به محض این که با پدر ایشان شروع به صحبت می‌کند، او عنوان می‌کند ایشان کودکی از زیر کار دررو است و باید ادب شود.

معلم نگاهی به اطراف می‌اندازد و می‌بیند برادرِ ایشان روی زمین نشسته و با لِگو خانه می‌سازد و روی جعبه‌ی لگو چینی نوشته است. جعبه را جلوی پدر می‌گیرد و از او می‌خواهد خط چینی را بخواند. پدر ابتدا درخواست معلم را با شوخی و خنده برگزار می‌کند. معلم سرش داد می‌زند و می‌گوید با توام باید بخوانی. پدر می‌گوید بلد نیستم. معلم اصرار می‌کندنه باید بخوانی. پدر فریاد می‌کشد که آدمِ حسابی بلد نیستم باید یاد بگیرم و بعد بخوانم.

معلم می‌گوید: ” حالا متوجه شدین شما با پسرتان چه کرده‌اید؟”

جعبه‌ای به نام بدو وگرنه لایق نیستی

‌برای یک بار هم که شده و برای همیشه می‌خواهم برای کسانی که این مقاله را می‌خوانند و حتی برای خودم عنوان کنم:

کمال‌خواهی‌، جمال‌خواهی‌، بی‌نقص خواهی هیچ ربطی، تکرار می‌کنم هیچ ربطی به میزان اراده و کوشش شما ندارد. به عبارتی دیگر خواستن کمال نوعی سوگیری شناختی است. کمال‌خواهی نیست که شما را به جلو می‌راند. اراده در شما نیروی پیش‌برنده است.

 خیلی از افراد نمی‌دانند کمال‌طلبی از اراده‌ی آن‌ها سرچشمه نمی‌گیرد بلکه از گره‌هایی است که نظام اقتصادی، فرهنگی، تربیتی به افراد القاء می‌کند و افسانه‌ای به نام “بی‌نقص بودن” را به آدم‌ها می‌فروشند، نشات می‌گیرد.

اگر این گفته را رد می‌کنید، لینک مقاله‌ای که به این نوشته پیوست شده‌است، بخوانید. اگر هم انگلیسی را دوست ندارید یا انگلیسی‌تان خوب نیست، از شما دعوت می‌کنم، این چند خط که نقل قول مستقیم از دو مقاله‌ی علمی سال ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ در جورنال پاب مِد و جورنال ساینس دایرکت چاپ شده‌است، بخوانید.

کمال‌خواهی و اراده ربطی به هم ندارند. اغلب افراد فکر می‌کنند بهترخواهی آن‌ها، آنان را به جایی می‌رساند. اما مسئله اینجاست که کمال‌خواهی نوعی توهم و خطای شناختی‌است.  کسی که اراده می‌کند کاری را انجام دهد کمال‌طلبی کمک‌اش نمی‌‌کند. شاید میزانی از وسواس در بی‌نقص ارائه کردن کار، به نتیجه‌ی کار کمک کند. اما اراده‌ جایگاه‌اش در مغز مشخص است. اراده در مغز آدم‌ها جای‌گاه‌اش در بخش پیشانی قرار دارد در حالی که کمال‌خواهی، نوعی سوگیری و خطای شناختی است که مدام در سر شما می‌گوید بهترین باشید تا دیده شوید. در همین مقاله عنوان می‌شود که کمال‌خواهی ریشه‌اش عزت نفس لغزنده‌است.  کمال‌خواهی نوعی اختلال در عملکرد تفکر است.

چون بی‌اراده هستید بی اراده نباشید

چند هفته پیش وقتی داشتم از مادربزرگم مراقبت می‌کردم، از من خواست رادیو را روشن کنم. یادم نمی‌‌‌‌آید رادیو روی چه ایستگاهی بود. مجریِ برنامه از خانم دکتر روانشناسی در برنامه دعوت کرد تا درباره‌‌ی تفاوت اهمال‌کاری و تنبلی صحبت کند. خانم دکترِ گرامی در دو جمله آبِ پاکی را روی دستِ شنوندگانِ جان ریخت.

حضرت دکتر روانشناسِ نازنین این گونه نقل کردند:

“کسانی که تنبل هستند به هیچ‌جه برای کارهای انجام نشده احساس بدی ندارند. اما آن که اهمال‌کار است از انجام ندادن کار حال‌اش بد است، از انجام آن فرار می‌کند اما کار را انجام نمی‌دهد.”

داشتم شاخ در‌می‌آوردم. مگر همین روانشناسی نبود که مدت‌هایِ مدید اصرار داشت که هر رفتار دلیلی دارد. علوم اعصاب وارد شد به کمک‌تان آمد و مدارهای عصبی را که بررسی کردند متوجه شدند بله درست است. می تواند ریشه‌ای در مغز داشته باشد که حتی با ام آر آی هم می‌توان آن را نشان داد. پس چطور می‌شود آدمی که تنبل است بی‌دلیل تنبل شده باشد و عین خیال‌اش هم نباشد؟

این همان بلایی است که سرِ بیش‌فعالی بزرگسالان آمده است. حضرات اصرار دارند که به خودتان برچسب نزنید. اگرآدم‌ها دنبال ریشه‌ی مشکل‌شان نگردند، باید چه بکنند؟

چه کسی می‌داند که بیش‌فعالی حتی می‌تواند مسئله‌ی اراده در افراد را مختل کند و یا حتی می‌تواند روی مسئله‌ی جنسی فرد نیز تاثیر بگذارد؟

اگر حتی از وادی اختلالات هم عبور کنیم اصرار دارم این جمله را چندبار تکرار کنم.

آدم‌ها جعبه نیستند  تا محتویات آن را بشود با توصیه‌هایی که برای شما، خواهرتان یا برادرتان جواب داده است پُر کنید.

درست است از حوصله‌ی جامعه خارج است که به تک تک افراد با توجه به تفاوت‌های‌شان پرداخته شود. اما آیا همین تفاوت‌ها نیست که زیبایی افراد را در خود دارد.

بیش‌فعالی، اوتیسم، یا کمیِ اراده فاجعه نیست. اما اگر روی آن خاک بریزیم و اصرار کنیم این‌ها جملاتی‌ست که این روزها نقل دهان شده‌است و اگر همان آدم برود و توصیه‌های مارا به کار ببندد و جواب ندهد، نخستین کسی که او را طرد می‌کند، خود آن فردی است که برای‌ش نسخه پیچیده.

بسته‌های زودهنگام

از آنجا که همه‌ی ما یک جعبه هستیم، بسته‌بندی‌های زود هنگام به مذاق‌مان خوش‌ می‌آید. در صفحه‌ی اینستاگرام یک خانم محترم که نمی‌خواهم شغل‌اش را ذکر کنم، نسخه‌ای بسیار کارساز برای آدم‌هایی که اضطراب اجتماعی دارند این‌ گونه تجویز می‌کرد:

“سعی کنید از خانه زیاد بیرون بروید و در جمع دوستان‌تان باشید تا اضطربتان بریزید” می‌شود حدس زد که چقدر متخصص‌های ما در کارشان متخصص هستند و به تفاوت آدم‌ها توجه می‌کنند.”

شاید بد نباشد به این نگاه کنیم که ندیدن تفاوت آدم‌ها چه دچار به اختلال باشند چه نه ما را تبدیل به آدم‌هایی کرده‌است که از دنیای ادراک خودمان برای دیگری نسخه بپیچیم.

داشتن اراده‌ امری است که در فلسفه و علوم اعصاب سال‌های زیادی مورد مطالعه قرار‌گرفته است، اگر با دنیای افراد آشنا نیستیم بهتر است مدام برای‌شان نسخه نپیچیم.

آن چه ما از تنبلی و بی ارادگی برای خود تفسیر می‌کنیم مختص ما و دنیای ماست.

ما جعبه نیستیم.

https://nesslabs.com/nirvana-fallacy

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4175917/

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4562912/

مجموعه مقالات درباره‌ی اراده و کمال‌گرایی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *