چرا آدمها کارهایشان را عقب میاندازند؟
پژوهشهای علمی ادعا دارند که اهمالکاری شکست در کنترل و مهار خود است.
آدمها چگونه خود را کنترل میکنند؟
آدمها این مهارت را از کودکی بسته به نوع خانوادهایی که دارند فرا میگیرند. البته سهم وراثت هم در این مقوله بسیار پررنگ است.
کنترل خود چیست و چگونه است؟
توانایی مدیریت احساسات، عواطف، افکار مهارت کلیدی در کنترل خود است. این مهارت به مهارت درنگ و ایجاد وقفه پیش از تصمیم مشهور است.
آدمها بی آن که بفهمند، عاشق میشوند.
بیآنکه بدانند کی انتخاب کردهاند چه بخورند، مشغول خوردن میشوند.
مینوشند، سیگار میکشند، سکس میکنند.
علاوه بر این، نه تنها افکار و رفتار بلکه شناخت و هیجانات درمهار فرد نقش کلیدی ایفاء میکنند.
مهار چهار رکن دارد:
ارزشها و استانداردهای فرد
انگیزهی او
رصدکردن خود
اراده
هر کدام از این ارکان به اندازهی دیگری مهم است. مهار است که به شما در اتمام طرح یا برنامهایی اطمینان میدهد. مهار، تکانهها و توانایی تنظیم ذهنیاتی که تحت تاثیر هیجانات است را میتواند کنترل کند یا به قولی ترمزشان را بکشد. وقتی فرد مهارش ضعیف عمل کند، اتفاقی بزرگ درون او رخ میدهد.
Avoidance motivation
این واژه را میتوان به انگیزهی اجتناب ترجمه کرد. اما من آن را به «علت اجتناب» ترجمه میکنم. این اجتناب هنگامی رخ میدهد که فرد از عواقب و نتیجهی عمل فرار کند. به عنوان مثال:
نمیتواند نه بگوید غیبش میزند.
نمیتواند آنگونه که میخواهد سخنرانیش را ارائه دهد، مریض میشود و با مریضییی که ناشی از همان ترس و ذهنیات اوست، سخنرانی را لغو میکند.
حجم درسها برایش وحشتناک است، آنها را یکی پس از دیگری حذف میکند.
اگر آدمها نتوانند مهارت خود کنترلی و مهار را در خود تقویت کنند، تقریبا برایشان غیر ممکن خواهد بود که قصد خود را به عمل تبدیل کنند.
مطالعهای عنوان کردهست که اعتیاد به فیسبوک در افراد که خودکنترلیشان ضعیف است بیشتر دیده شدهست.
اگر افراد نمیتوانند برنامههایشان را دنبال کنند، برای این است که نمیتوانند هیجانات و افکار خود را مهار کنند.
The self-regulation theory
نظریهی مهار خود یا نظارت بر خود*، داشتن کنترل بر اعمال و رفتار را به عنوان عامل اساسی پیشرفت و غلبه بر اهمالکاری معرفی میکند.در این نظریه مطرح میشود که افرادی که بهتر میتوانند خود را کنترل کنند و بر خود مسلط هستند از شکست پرهیز میکنند.
چگونه این کار را انجام میهند؟
کمتر هیجانزده میشوند.
راحتتر هدفگذاری میکنند.
برای اهدافشان نقشهی راه تعریف میکنند.
به خوبی تکانههایشان را مهار میکنند.
پاداشدادن به خود را به تعویق میاندازند.
این مهارتها به راحتی میتواند، فاصلهی بین قصد و عمل را کاهش دهد.
در پژوهشی که در این مقاله به آن اشاره کردم، مهار و کنترل خود میتواند عاملی برای غلبه بر اهمال کاری باشد.
اصولی که تئوری کنترل بر خود به آن اشاره میکند به قرار زیر است:
نظارت دائمی بر خود یعنی رفتار، افکار، گفتار، هیجانات و امیال
گرفتن بازخورد از افراد متخصص
استمرار و قرار گرفتن میان افرادی که به این استمرار کمک میکنند
فراگیری تکنیکهای خودآگاهی
این پژوهش که در واحد روانشناسی دانشگاه پکن چین انجام شدهست عنوان میکند که این تئوری و تمرینهایش به شکل چشمگیری میتواند به مشکل اهمالکاری کمک کند.
شاید هم به این دلیل است که بزرگسالان بیشفعال کارهایشان را مدام به تعویق میاندازند، چون تنظیم هیجان در آنها ضعیف است.
https://link.springer.com/article/10.1007/s12144-019-00442-3