مرگخواهی
آیا ما کشتن را به هر نوعی که باشد—اعم از تیرباران، بهدار آویختن یا تزریق کشنده—به عنوان سزای عمل فرد خاطی میپذیریم؟ این پرسش از
آیا ما کشتن را به هر نوعی که باشد—اعم از تیرباران، بهدار آویختن یا تزریق کشنده—به عنوان سزای عمل فرد خاطی میپذیریم؟ این پرسش از
امروز خودم را از دید دیگری دیدم. فهمیدم گاهی چقدر تحمل من سخت است. گاهی چقدر خودخواه و لوس میشوم. همان کاری که با جهان
شکستن سکوت درباره تشخیص نادرست و غفلت علیرغم پیشرفتهای چشمگیر در پژوهشهای مربوط به اختلال نقص توجه و بیشفعالی، تجربههای زنان و دختران مبتلا به
بدترین کاری که یک درمانگر میتواند در حق مراجعش بکند این است که مستمر در تلاش باشد تا حال درمانجو را خوب کند. مراجعی که
به شدت اعتقاد دارم اگر خشمی در فرد دیده میشود، نوعی عدم تعادل در زیرساختهای روانی او زیست میکند. منظورم دقیقا این است که نباید
از نوجوانی این برایم سوال بود: «چرا یک پیغمبر زن در هیچیک از دینها نداریم؟» مسلما پرسشم را برای اولینبار از کسانی پرسیدم که در خانواده
درمیان همکاران فروید نام جوزف بروئر¹ بیشتر از باقی نامها خودنمایی میکند. بروئر پزشک و روانشناس اتریشی، فردی است که در اواخر قرن ۱۹ میلادی،
فروید چهار مکانیسم برای رویا در سال ۱۸۹۹ دریکی از مهمترین کتابهایش «تفسیر رویا» مطرح میکند. یکی از بخشهای مهم این چهار مکانیسم، فشردگیِ* رویاست.
هرکسی به نوعی در این جهان کلک خودش را میکند. اما یک بزرگسال بیشفعال با مدام فکر کردن دخلش میآید. طبیعی است اگر بیشفعال باشید
به بهانهی مبتلا شدن دو تن از نزدیکانم به دیمانس و آلزایمر و همچنین شروع ویزیتهای خانگی تصمیم گرفتم چندخطی درباب معرفی دیمانس اف تی